
محمود خاقانی در این تحلیل، با مرور پیشینه تاریخی روابط آمریکا، چین و شوروی سابق، توضیح میدهد که قدرتهای بزرگ همیشه ترکیبی از رقابت و رفاقت پنهان را دنبال کردهاند. او یادآور میشود که شکاف ایدئولوژیک چین و شوروی از دهه ۱۳۳۰ آغاز شد و آمریکا تلاش کرد از این اختلاف بهرهبرداری کند.

در همین چارچوب، سیاست تنشزدایی هنری کیسینجر در دهه ۱۳۵۰، نقطه عطفی در روابط آمریکا با چین و شوروی بود. کیسینجر با هدف جلوگیری از نفوذ شوروی در خاورمیانه، ایرانِ پیش از انقلاب را «وزنه تعادل» منطقه و متحد حیاتی آمریکا میدانست و تلاش میکرد ایران را تقویت کند. او از مسیر گفتوگوهای محرمانه با سفیر شوروی و همچنین از طریق رئالپلیتیک، رقابت و همکاری را همزمان پیش میبرد.

متن سپس به روابط آمریکا و چین میپردازد و توضیح میدهد که چگونه «دیپلماسی پینگپنگ» و سفر مخفیانه کیسینجر به چین زمینهساز سفر تاریخی نیکسون و آغاز عادیسازی روابط شد؛ اقدامی که موازنه قدرت را در جنگ سرد تغییر داد و فشار بر شوروی را افزایش داد.
در بخش پایانی، نویسنده به تحولات امروز اشاره میکند: آمریکا از نزدیکی چین، روسیه و ایران نگران است و میکوشد با فشار نظامی و سیاسی در خاورمیانه و همچنین نفوذ در آسیای مرکزی—از طریق قراردادهای معدنی، انرژی و فروش هواپیما—دوباره نقش خود را تقویت کند.

بهویژه، معامله ۲۰ میلیارد دلاری آمریکا با کشورهای آسیای مرکزی و تلاش این کشورها برای ایجاد موازنه میان واشنگتن، مسکو و پکن، نشانه مرحله جدیدی در رقابت ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ است؛ بهویژه در حوزه عناصر خاکی کمیاب که ستون صنایع مدرن محسوب میشوند. مشروح یاداشت در سایت سلام خبر

دیدگاهتان را بنویسید